م.باندراس

ساخت وبلاگ
توی هوای بارونی و سرد استانبولیقه تا روی گوش و دست در جیباین چسبیداولدر به میحانه چیآهنگ ترکی دولدور به میخانه چی از عدنان شنسسایچریم ار کاداش بنیم دردیم چوکمینوشم رفیق دردم زیاد استایچریم ار کاداش دردیمه چاره یوکمینوشم رفیق چاره ای به دردم وجود نداردایچریم ار کاداش بو گون کیفیم یوکمینوشم رفیق امروز حالم خوب نیستایچریم ار کاداش تادیم توزوم یوکمینوشم رفیق رنگو روحی برای زندگیم باقی نیستدوست لاراجی سویلری دوشمانلارا سوینه دوی سوندوستانم سخنان تلخی زدنند دشمنانم باخوشحالی بشنوندبیر بویوک ایچدیم بن شفا لار اولسونوقتی مینوشم من شفایه بدنم گردددوست لاراجی سویلر دوشمانلارا سوینه دوی سوندوستانم سخنان تلخی زدند دشمنانم باخوشحالی بشنوندبیر بویوک دویردیم بن شفالار اولسونوقتی غلط میدم درونم شفایه بدنم گرددمزم بیر از پینیربیر ازدا زیتین اولسونمزه ام کمی پنیر و کمی زیتون باشدایچریم ار کاداش ایچریم ایشدهمینوشم رفیق مینوشم الانایچریم ار کاداش ایچریم ایشدهمینوشم رفیق مینوشم الاندولدور ور میحانه چی بوش قالماسین کادهیمپرکن تو شراب رابده میخانه چی خالی نماند استکانمدولدور ور میحانه چی هچ بیتمیور دت لریمپرکن تو شراب را بده میخانه چی اصلا درد هایم تموم نمیشهدولدورور میحانه چی چابک دولدور ایچریمپرکن تو شراب را بده میخانه چی زود باش پر کن بنوشمدولدور ..دولدور …دولدور …دولدور دولددددددددور گیتسینپرکن…پرکن…پرکن…پرکن پرکننننننننن برهههههدانلود آهنگ ترکی دولدور ور میحانه چی بوش قالماسین کادهیمدولدور ور میحانه چی یانیورم ایچیم ایچیمپرکن تو شراب را بده میخانه چی میسوزد درونم بنوشمدولدور ور میحانه چی دونیور باشم نه بیچیمپرکن تو شراب را بده میخانه سرم گیج میره بد جوریدولدور ور میحانه چی کور کوتو ساروشوم ا م.باندراس...
ما را در سایت م.باندراس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hellomzfp بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 16:51

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن استشب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنستروز ستاره تا سحر تیره به آه کردنستمتن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهانحاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنستچون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیماینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنستنو گل نازنین من تا تو نگاه می کنیلطف بهار عارفان در تو نگاه کردنستماه عباد تست و من با لب روزه دار ازینقول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنستلیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتنچشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنستغفلت کائنات را جنبش سایه ها همهسجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنستاز غم خود بپرس کو با دل ما چه می کنداین هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنستعهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه منرو به حریم کعبه لطف اله کردنستگاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگیپرسش حال دوستان گاه به گاه کردنستبوسه تو به کام من کوه نورد تشنه راکوزه آب زندگی توشه راه کردنستخود برسان به شهریار ای که در این محیط غمبی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست شهریار + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۲ ساعت 12:34 توسط  |  م.باندراس...
ما را در سایت م.باندراس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hellomzfp بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 16:51